در عجله, من خشنود خواهر ناتنی من گربه قبل از دوست پسر من بازگشت. هم اتاقي من ، يه زن جنگره خيانتکار ، مشتاق اشتیاق بود. من به اون ضربه ي سنگيني زدم و همه چيز رو با 4 کيلومتر فيلمبرداري کردم اون به اوج رسيد و از هر لحظه لذت برد