پس از یک داغ دفتر عاشقانه, منشی نونوجوان ما می یابد خود را تحت پوشش در تقدیر. او مشتاقانه هر قطره از بیدمشک و سینه های تراشیده خود را لیس می زند و از طعم آزادی معشوق خود لذت می برد.